درست شنیدن یک مهارت است
درست شنیدن و شنیده شدن در دوران مدرن مساله بغرنجی شده است. بطور قطع وقت هایی بوده که همه شما این تجربه را داشته اید که نتوانستید منظورتان را آنطور که می خواستید به گوش مخاطبتان برسانید و طرف مقابل یا کلا متوجه منظورتان نشده، یا کاملا برعکس آن را برداشت کرده و یا کلا تا حدی نشنیده که انگار شما هرگز در آن مورد صحبتی با او نکرده بودید.
حتی گاهی اوقات حرفی را زده اید ولی انتظارتان این بوده که طرف مقابل برعکس آن را بشنود و منظور شما در حرفتان پنهان بوده؛ مانند مثال کلیشه ای که در مورد برخی افراد گفته می شود که هر وقت فلانی میکه حالم خوبه، حتما منظورش این بوده که حالم خیلی بده و بیشتر حواست به من باشه! یا وقتی فلانی میگه اشکالی نداره اگر آن کار رابکنی، منظورش کاملا برعکس بوده وانتظار دارد شما به هیچ عنوان آن کار را انجام ندهید! (واقعیت این است که ما هرچه می گوییم، لزوما همیشه منظورمان همان نیست و این به پیچیده تر شدن ماجرا اضافه می کند).
برعکس همین اتفاق هم احتمالا برایتان افتاده است که شما آن کسی بودید که معنی و منظور طرف دیگر را درست و کامل نگرفته اید. هر دو توانایی و مهارت درست شنیده شدن و درست شنیدن به غنی تر شدن روابط ما کمک خواهند کرد، باعث کاهش سوء تفاهم ها شده و تنش در روابط را پایین می آورد؛ همچنین ما را از اتلاف وقت و انرژی زیادی برای فهماندن و فهمیدن نجات خواهد داد. بنابراین به همان میزان که اهمیت دارد یاد بگیریم چطور صحبت کنیم، همانقدر هم اهمیت دارد که بتوانیم درست بشنویم؛ در راستای بهتر و درست شنیدن افراد دیگر در این مقاله چندین راهکار را معرفی می کنیم.
- یک نوع شنیدن، شنیدن عینی و منطقی است، شنیدن دکارتی، شنیدن دو دو تا چهارتایی. هر آنچه گفته می شود را عینا ضبط می کنیم و همان را باورمی کنیم. البته که این نوع شنیدن کاملا به کار انسانها نمی آید، زیرا انسان دارای دستگاه روانی است که در آن کلی سانسور و پیچیدگی اتفاق می افتد و صرفا شبیه ماشین حساب عمل نمی کند. ولی می توان با این مدل شنیدن کمی بازی کرد. بدین شکل که به حالات بدنی گوینده مثل وول خوردن و خمیازه کشیدن و خندیدن و کارهای شبیه این ها توجه کنید. کجای کلام این کارها را انجام می دهد؟ کی موضوع را عوض می کند؟ و غیره. این ها می توانند به شما نشان دهند که گاهی گوینده چیزی را پنهان می کند، گاهی حرف زدن برایش در مورد موضوع خاصی سخت است، گاهی منظورش برعکس است و غیره. در واقع به کلیت پروسه کلام دقت کنید.
- حالات و لحن او را در کنار کلمات بگذارید و چک کنید لحن و احساس بروز داده شده با محتوای کلام همخوانی دارد یا خیر. اگر خیر، گاهی قید استفاده شده را برعکس کنید. برای مثال “همیشه” تبدیل به “هیچوقت” شود. گاهی حرف نفی را از کلام حذف کنید. مثلا ناراحت “نیستم” تبدیل به ناراحت “هستم” شود. شاید منظور در جمله جدید باشد.
- طور دیگری هم می توان با کلام بازی کرد. مثلا گاهی به قیدهای استفاده شده در جمله طرف مقابل مثل “اصلا- حتما- قطعا- بدون شک ” دقت کنید و آن قید را از جمله حذف کنید، شاید منظور واقعی تر در این جمله جدید باشد.
- سعی کنید در آن مکالمه آدم غریبه ای باشید که برای اولین بار است که دارد این حرف ها را می شنود، انگار هیچ چیزی از آن نمی دانید و منتظر چیزهای جدید باشید. قطعا چیزهای جدید خواهید شنید. این راهکار برای زوج های زناشویی، زوج همکار و زوج والد و فرزند بسیار کمک کننده است.
- وقتی فردی در مورد شما صحبت می کند و نظراتی دارد، تصویری که از خود دارید را کنار بگذارید و برای چند لحظه فراموش کنید چه ویژگی هایی دارید، تا بتوانید بشنوید او در مورد شما چه می گوید.
- گاهی مطرح کردن برخی موارد برای افراد سخت و یا مضطرب کننده است. در این موارد همدلی بیشتر و کمی سکوت به فرد مقابل کمک می کند راحت تر، بازتر و کامل تر صحبت کند و منظورش را با پیچیدگی کمتری برساند.
- آخرین ولی مهم ترین راهکار برای بهتر شنیدن دیگران این است که ابتدا بتوانید به خودتان گوش دهید. صدای درون خودتان را بدون سانسور بشنوید تا خواسته ها، امیال و معنی و منظور این صداها را به روشنی بفهمید.
چگونه قرار است خودم را درست بشنوم؟
همه ما در ابتدا به شنیده شدن توسط فرد دیگری نیاز داریم تا از آن طریق بتوانیم خودمان نیز خودمان را بشنویم و سپس دیگران را. اولین شنیده شدن توسط مادر رخ می دهد، اینکه مادری بتواند “به اندازه کافی خوب” از زمان نوزادی کودکش را بشنود، توانایی شنیدن این فرد در آینده نیز بهتر خواهد شد. در صورت عدم شکل گیری این مهارت در کودکی ، می توان در بزرگسالی با کمک روان درمانگر آن را ایجاد کرد.