گروه درمانی مادران انواع مختلفی دارد. هم مادران باردار یا مادرانی که تازه فرزندشان متولد شده و هم مادران با تجربهتر که فرزندان بزرگتری دارند، میتوانند در این گروهها شرکت کنند. اما در این مقاله ما بیشتر به آنچه مادران باردار و مادرانی که تازه نوزادشان تازه متولد شده در گروه درمانی تجربه میکنند، میپردازیم. گروه درمانی برای مادران، میتواند منبعی از حمایت و همدلی برای آنها فراهم کند. این گروه اعتماد به نفس مادران را در زمینهی مهارتهای فرزندپروری افزایش میدهد و از ترسها و نگرانیهای آنها میکاهد. انزوای اجتماعی میتواند یک عامل خطر برای افسردگی و اضطراب پس از زایمان باشد. با توجه به اینکه تعاملات اجتماعی در فرهنگ مدرن ما کمتر و کمتر شده است و معمولاً مادران با بودن در خانه و نگهداری از فرزندشان، روابط اجتماعی بسیار محدودی را تجربه میکنند. گروه درمانی برای مادران مکانی فراهم میکند تا از حمایت دیگر مادران بهرهمند شوند، از یکنواختی روزمره فرار کنند و دوستان جدیدی پیدا کنند. یکی از بزرگترین مزایای گروه درمانی برای مادران، ملاقات با مادران جدید و ایجاد دوستیهای جدید است که با کاهش استرس مادران و تقویت پیوندهای اجتماعی، نقش مهمی در سلامت مادران ایفا میکند.
مادر بودن هویت جدید یک زن
بسیاری از مادران در مورد هویت جدید خود به عنوان مادر و مرحله جدید زندگیشان احساس سردرگمی میکنند، دچار احساس انزوا میشوند، احساس میکنند نیاز دارند در کنار مادران دیگری باشند که میتوانند سختیهایی که آنها در حال پشتسر گذاشتن هستند را درک کنند، آنها بسیار نیاز دارند که راجع به بارداری و/یا داستان تولد نوزادشان به زنان دیگر بگویند. برقراری ارتباط با سایر مادرانی که مثل آنها با کمبود خواب، احساسات متناقض، وظایف طاقتفرسا و خواستههای زیاد دست و پنجه نرم میکنند، به آنها کمک میکند که احساس بهتری پیدا کنند. آنها با شنیدن داستان مادران دیگر، درمییابند که در حال پشتسر گذاشتن مرحلهای هستند که برای دیگران هم به همان اندازه سخت و طاقتفرساست. گاهی اوقات مادران غرق در پیچیدگی موقعیت جدید و همچنین دوگانگی احساساتشان میشوند و امکان مقایسه کردن تجربیات خود با مادران دیگر به تحمل پذیری آنها کمک میکند. آنها با دیدن اینکه مادران دیگری هم وجود دارند که وضعیتی مشابه دارند و همان احساساتی را تجربه میکنند که آنها تجربه میکنند، احساس بهتری پیدا میکنند. همچنین، برای برخی از مادران که تجربه زیادی در فرزندپروری ندارند، شرکت در گروه درمانی از این جهت مفید خواهد بود که میببینند مادران دیگر چگونه موقعیتهای مختلف را مدیریت میکنند، و از آنها مهارتهای فرزندپروری بسیاری خواهند آموخت.
تغییر شیوه زندگی مادران بعد از تولد نوزاد
برای بسیاری از مادران، تولد نوزاد یک شوک است. متولد شدن فرزندشان خیلی چیزها را از آنها میگیرد، تغییرات فیزیکی و هورمونی زیادی در آنها اتفاق میافتد، خواب آنها به هم میریزد و وزنشان افزایش پیدا میکند و مادران شاغل نیز در کار خود با مشکلاتی روبرو میشوند. یک سؤال مهم برای برخی از مادران این است که آیا و کی میتوانند به سر کار بازگردند. در عین حال بسیاری از مادران احساس بیمهارتی و عدم اعتماد به نفس میکنند. مادران اغلب احساس میکنند که نمیتوانند آنچه را نوزادشان نیاز دارد درک کنند و بسیار نگران آسیب رساندن به آنها هستند. از سوی دیگر آنها اغلب فشار زیادی از جانب نقشهای متفاوتی که باید بر عهده گیرند (مادر، دختر، شریک زندگی) احساس میکنند. همه اینها تجربهی مادر شدن را برایشان بسیار سخت، طاقتفرسا و حتی گاهی ترسناک میکند. گروه درمانی فرصتی است برای مادران تا به تمامی این موضوعات بپردازند و در مورد آنها صحبت کنند. اغلب مادران نمیخواهند این احساسات و افکار خود را با فردی آشنا در میان بگذارند، اما در گروه درمانی به راحتی و بدون سانسور میتوانند در مورد همه مسائلی که درگیرش هستند و احساسات و عواطفی که تجربه میکنند، صحبت کنند.
گروه درمانی مادران و کمک به افسردگی پس از زایمان
از سوی دیگر 10 تا 15 درصد از تمام مادران جدید دچار افسردگی پس از زایمان میشوند، به همین دلیل، افسردگی پس از زایمان (PDD) یک مشکل قابل توجه است. افسردگی پس از زایمان ممکن است منجر به اختلال قابل توجه در عملکرد مادر، بیماری و/یا مرگ و میر مادر و نوزاد و همچنین اختلال در کیفیت رابطه مادر و نوزاد شود. افسردگی میتواند توانایی مادران برای مراقبت کافی از کودکشان و پاسخگویی به نیازهای او را به خطر بیندازد. مادران افسرده نسبت به مادران غیرافسرده تمایل کمتری دارند که از لحاط عاطفی پاسخگوی نیازهای نوزادان خود باشند. با توجه به نقش بسیار مهم رابطه مادر و فرزند در ماهها و سالهای اول زندگی کودک، تأثیرات احتمالی افسردگی پس از زایمان مادر بر فرزندش بسیار قابل توجه است. تحقیقات بسیاری در مورد تعامل مادر و کودک، شواهد قابل توجهی از حساسیت نوزاد به احساسات و حالات چهره مادرش ارائه کردهاند. کودک تمایل دارد رفتار مادر افسرده را منعکس کند و یک سبک تعاملی مبتنی بر افسردگی ایجاد کند. گروه درمانی برای مادران به آنها این فرصت را میدهد تا بفهمند افسردگی پس از زایمان که ممکن است درگیرش شده باشند، چگونه بر آنها و روابطشان با دیگران تأثیر میگذارد و راههای بهتری برای برقراری ارتباط و مقابله مؤثرتر ایجاد کنند. هنگامی که نیازهای اجتماعی و عاطفی مادران برآورده شد، ممکن است از نظر عاطفی بیشتر در دسترس نوزادان خود قرار گیرند و پاسخگوی نیازهای روانی آنها باشند.
گروه درمانی کمکی برای مادران
همچنین گروه درمانی به مادران کمک میکند تا تاریخچه روابط اولیه خود با والدینشان را بازبینی کنند و تأثیر آن بر تجارب عاطفی جاری و روابط بین فردی را کشف کنند. آنها میتوانند ببینند که چگونه روابط اولیهای که در کودکی با والدین خود تجربه کردند، اکنون در حال تکرار در روابطشان با فرزند خودشان است، و هرچه به این موضوع آگاهتر شوند، بیشتر می توانند از آن الگوها فاصله بگیرند. گروه درمانی این فرصت را به آنها میدهد تا اضطرابها، درگیریها وحسهایی را که از گذشته وارد رابطهی کنونی خود با فرزندشان کردهاند، ببینند و با جدا کردن کردن آنها از حس واقعی خود به فرزندشان، بتوانند تصویری واقعبینانه بسازند.
گروه درمانی به مادران کمک میکند تا روابط بین فردی مشکل ساز خود را کشف کنند، ماهیت مشکلات این رابطهها را روشن کنند، سبکهای ارتباطی خود را تجزیه و تحلیل کنند، و افکار و احساسات خود را بهتر بشناسند و آنهایی که مشکلساز هستند را تغییر دهند. همچنین گروه درمانی به کاهش احساس انزوای اجتماعی مادران کمک میکند، حمایت عاطفی متقابل را تسهیل میکند، حس نوع دوستی را تقویت میکند و یادگیری بین فردی را افزایش میدهد. گروه مکانی است که مادران می توانند آنچه را که در مادر شدن برای آنها تجربهای دردناک و طاقتفرسا بوده به اشتراک بگذارند، احساسات متناقض و مبهم خود را کشف کنند و مجدداً مفهوم «مادر بودن» را برای خود تعریف کنند.
سخن آخر
در نهایت گروه درمانی بر کمک به مادران برای دستیابی به اهداف زیر تمرکز دارد:
(الف) شناخت الگوهایی که در علائم افسردگی پس از زایمان نقش دارند
(ب) پیدا کردن استراتژیهایی برای کاهش علائم افسردگی
(ج) مشارکت در فرآیند گروهی برای گسترش حمایت اجتماعی و کاهش انزوای اجتماعی
(د) افزایش آگاهی مادران از نیازهای خود و افزایش توانایی شان برای رفع نیازهای خود و فرزندشان
(ث) افزایش فهم و آگاهی آنها راجع به كودكان و همچنین راجع به خودشان در نقش مادر
(و) افزایش توانایی و ظرفیت خود برای مراقبت همدلانه از نوزاد، از جمله توانایی تمرکز بر نیازهای فوری جسمی، اجتماعی و عاطفی نوزادشان.