ترجیح خود ارضایی به رابطه جنسی در شخصیت وسواسی - لوکال سایکولوژی

15 دقیقه مشاوره رایگان با هر رواندرمانگر جهت آشنایی بیشتر خدمات

خدمات روانشناسی برای فارسی زبانان کل دنیا

ترجیح خود ارضایی به رابطه جنسی در شخصیت وسواسی

بعدا بخوان

0 مورد

تاریخ انتشار

29 مارس 2021

دسته بندی

عنوان های این مقاله

اگر این مقاله مفید بود امتیاز دهید.

0 / 5. 0

عنوان های این مقاله
ترجیح خود ارضایی به رابطه جنسی در شخصیت وسواسی

در این متن به رابطه شخصیت وسواسی با مسائل و روابط جنسی از جمله ترجیح خود ارضایی به رابطه جنسی می پردازیم

اول از همه توضیح کوتاهی بدهیم تا بدانیم اصلا بطور کلی شخصیت وسواسی به چه کسانی گفته می شود و سپس وارد موضوع این مقاله شویم که نگاهی به رابطه جنسی و خود ارضایی در شخصیت وسواسی خواهد بود (برای مطالعه بیشتر در مورد شخصیت وسواسی متون دیگر را نیز مطالعه کنید). بطور کلی شخصیت های وسواسی افرادی هستند که نیاز شدیدی به کنترل کردن همه چیز دارند؛ خیلی درگیر احساسات و ابراز و بیان آنها نیستند ولی بیشترین حسی که شاید بتوان از رفتار آنان استنباط کرد که وجود دارد، خشم و نفرت است؛ خشم زیاد نسبت به هر عاملی که کنترل را ازشان بگیرد. این افراد که البته دارای طیف گسترده ای می باشند (تعداد و شدت علائم در فرد وسواسی خفیف تا وسواسی شدید متفاوت است) ، خود واقعی شان را نمی توانند بپذیرند و توقعاتی از خود دارند که با خود واقعی شان خیلی فاصله دارد، ناتوانی و نا کاملی خود را نمی توانند بپذیرند و چه بسا همین عدم پذیرش ناتوانی منجر به این شود که گرفتن تصمیمات مهم و حرکت کردن برایشان سخت باشد چراکه ترس از شکست در آنان بسیار زیاد است. شخصیت وسواسی برای اینکه به چرایی وجودش و چیستی خودش پی ببرد در کشمکش بین زنده بودن یا مرده بودن است: من زنده ام یا مرده ام؟ ناتوانی، کامل نبودن و کنترل نداشتن برای او به این معنی است که من مرده ام.
آگاه و هوشیار بودن، دائما در تفکر بسر بردن بجای حس کردن، کنترل داشتن بر محیط، آشنا بودن و بیگانه نبودن، عناصری هستند که به این افراد کمک می کنند تا حس کنند وجود دارند و زنده اند. تفکر دائمی و آگاهانه و کنترل داشتن مواردی اند که با مراحل رابطه جنسی در تضادند. در طول رابطه جنسی یک فرد احتمالا در خیالپردازی جنسی در جهت به اورگاسم رسیدن و لذت بردن غرق می شود، در حالیکه فرد وسواسی در راستای “وجود داشتن” تمایل دارد که در تفکرات آگاهانه اش غرق شود، و نه خیالپردازی هایی که تحت کنترل و آگاهی کامل اش نیستند. همه بخش های خیالپردازی های جنسی از بخش آگاه روان بر نمی خیزند، بلکه بخش زیادی از آنان از بخش نا آگاه روان می آیند، همان بخشی که شخصیت وسواسی سعی در نادیده گرفتنش دارد چرا که کنترلی رویش ندارد. در واقع آنچه از ناخودآگاه می آید به دلیل نداشتن کنترل روی آن، یک مزاحم تلقی می شود. همینطور نظر، تفکر و کلا حضور افراد دیگر برای این نوع شخصیت ها به شکل بیگانه و مزاحم تلقی می شوند چراکه کنترلی روی آنان ندارند؛ هرچقدر نظر و خواسته فرد دیگر تناقض بیشتری با نظر شخصیت وسواسی داشته باشد، مزاحمتش نیز بیشتر است.

رابطه جنسی و خود ارضایی

همینجا می توان دید که رابطه جنسی با یک شریک جنسی برای این شخصیت ها چقدر می تواند آزار دهنده باشد و تمایل به خود ارضایی بیشتر شود؛ چرا که با چیزی ارتباط دارند که کنترلی رویش نیست. از طرفی اینگونه افراد تمایل روانی دارند که خود را سوژه ای منسجم و تمام و کمال ببینند، کسی که به هیچ فرد دیگری نیاز ندارد حتا برای ارضای نیازهای جنسی. به همین دلیل علاقه شدیدی به خودارضایی یا استمناء دارند. در خود ارضایی هیچ فرد دیگری مشارکت نمی کند و فرد خودش نیاز جنسی اش را به تنهایی براورده می نماید. البته اینگونه افراد عمل جنسی با فرد دیگر هم انجام می دهند ولی طرف دیگر (چه جنس موافق چه مخالف) را به عنوان شریک رابطه جنسی نمی شناسند بلکه تمایل شدیدی دارند که او را یک ابزار و واسطه برای رسیدن به نیازشان ببینند؛ به کلام ساده تر این افراد رابطه جنسی همراه با عشق و علاقه و احساسات برقرار نمی کنند و بسیار در عشق ورزی فقیر هستند؛ چراکه محدوده عشق ورزی به یک انسان برای آنان محدود می شود به فردی که تجسمی از مادر است؛ مادری از خود گذشته برای فرزند.

نگاه شخصیت وسواسی به زن

اکثر شخصیت های وسواسی مذکر هستند. آنان زنان را در دو دسته کلی می بینند: زن مقدس که نماد مادر است، قابل عشق ورزیدن و ستایش است، و دسته دیگر زنی فاحشه که قابل انجام عمل جنسی بوده و نمی تواند قابل دوست داشتن باشد.
شرکای جنسی این افراد به راحتی تغییر کرده و تعویض می شوند تا فرد وسواسی مطمئن باشد نیازی انسانی برای هیجانات جنسی اش به آنها ندارد. این تمایل به عدم نیاز به معشوق را می توان در این مثال دید که اینگونه افراد در حین عمل جنسی با یک زن، همزمان دارند در مورد زن دیگری تخیل می کنند و بدین وسیله اهمیت زن اول را برای خود کمرنگ می کنند تا جاییکه زن اول را در ذهن خود حذف کنند. چراکه اگر بماند و حضور داشته باشد، اهمیت پیدا می کند و ممکن است اولویت بیشتری نسبت به خود فرد پیدا کرده و تهدیدی برای وجود فرد شود. بنابراین زنی که رابطه با او ممکن است و در دسترس است، محکوم به حذف شدن است، و تمایل شخص وسواسی به فردی خواهد بود که مطلقا در دسترس نبوده و فقط درخیالپردازی می تواند حضور داشته باشد؛ برای مثال مردهایی را دیده اید که برای ازدواج معیارها و استانداردهایی را برای همسر آینده شان مد نظر دارند که هیچ زنی همه انها را ندارد.
توجه داشته باشید این متن به هیچ وجه تعریف کاملی از شخصیت وسواسی و یا ارائه دهنده دلایل قطعی برای ترجیح خود ارضایی در برخی مردان نمی باشد و صرفا نگاهی به گوشه ای از رابطه این دو مفهوم است. چنانچه با مسائل مشابه درگیر هستید بهتر است از یک روان درمانگر کمک بگیرید.

نظرات شما ارزشمند است

نشانی ایمیل شما محفوظ می ماند

0 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما با موفقیت عضو خبرنامه شده اید.