چه توانمندی هایی در من باعث می شود بتوانم رابطه ای با عشق بالغانه را تجربه کنم؟
در این متن از چندین نقطه نظر در مورد ویژگی ها و ظرفیت هایی صحبت می کنیم که اگر هرکدام از ما داشته باشیم، میتوانیم امیدوار باشیم که موفق به داشتن رابطه ای عاشقانه و بالغانه خواهیم بود.
اهمیت دادن به دیگری، ملاکی مهم در یک عشق بالغانه
گذشته از رضایتمندی در روابط جنسی و داشتن حس مهربانی (Tenderness) که دو ملاک مهم در رابطه عاشقانه است، فاکتور دیگر برای ایجاد عشق بالغانه این است که علائق، احساسات، آرزوها، حساسیت ها، کمبود و نواقص پارتنر نیز در همان درجه ای از اهمیت قرار بگیرد که فرد به مال خودش اهمیت می دهد.
اصلا یکی از پیش نیازها برای توانایی عشق ورزیدن بطور بالغانه اهمیت دادن و دیدن دیگری است. اینکه درک شود این پارتنر هم مثل خودش یک انسان است و از فضا نیامده، او هم مثل خودش احساساتی را مثل خودش دارد که لازم است دیده و درک شوند، احساساتی مثل لذت، رنج، شرم، شعف ، گناه، درد.
در کنار همه این مهربانی ها و دیدن و مورد توجه قرار دادن پارتنر، مهم است که فرد بتواند هویت خود را در رابطه از دست ندهد، ذوب در رابطه نشود و هویت خود را گم نکند.
بیش از حد ایدهآل نبودن
همچنین برای تجربه یک عشق بالغانه فرد نباید پارتنر خود را ایدهآل تصویر کند. ایدهآل تصویر کردن پارتنر کمکی به رابطه نمیکند و فرد را از واقعیت رابطه دور کرده و مانعی در گسترش حالت رضایتبخش عشق و عاشقی در طولانی مدت است. ایدهآل کردن باعث می شود خصلتهای منفی پارتنر انکار شود و دیده نشود چون با تصویر ایدهآلی که از وی ساخته شده جور در نمیآید؛ و اگر هم روزی دیده شود، آنچنان برای فرد شوکه کننده می شود که فرد ممکن است حالتی شبیه به فروپاشی روانی را تجربه کند.
اینکه بجای ایده آل کردن، اتفاقا فرد بتواند بدی و ویژگی های ناخوشایند پارتنر را ببیند و متوجه باشد، ولی آزار آن ها را در روانِ خود ترمیم کند، ظرفیتی بالغانه در رابطه عاشقانه است.
دیدن فرد مقابل به صورت یک «کل»
همه مواردی که گفته شد مستلزم این است که: توانمندیِ دیدنِ یک فرد بصورت یک « کُل« (Whole) وجود داشته باشد. در واقع برقراری رابطه با کُلیتِ یک انسان و نه برقراری رابطه با تکه هایی از آن فرد، اساسی ترین عنصر در روابط است که خودش پیش نیاز برای رابطهای با عشق بالغانه خواهد بود.
اینکه پارتنر را فقط «خوب» نبینم بلکه ویژگیهای آزاردهندهاش را هم بتوانم ببینم و برعکس. اینکه پارتنر را فقط ابزار جنسی یا ابزار حفظ بقا یا برقراری امنیت یا حساب بانکی نبینم و قادر به درک و لمس بخشهای دیگر وجود او نیز باشم و انکارشان نکنم.
همینطور در رابطه نیز بتوانم حس های ایجاد شده چه مثبت و چه منفی را شناسایی و ابراز کنم. مهم است که دو شریک عاطفی بتوانند بپذیرند گاهی بدی و حس منفی نیز بینشان وجود دارد و این را انکار نکنند.
ویژگیهایی که خواندید، در واقع «ظرفیت» هایی هستند که در مسیر رشدیِ «به اندازه کافی قابل قبول» از تولد تا سالها بعد، در حال ایجاد شدن و توسعه یافتن هستند. اگر هر جایی در مسیر رشدی اختلال ایجاد شود، هر کدام از این ظرفیتها قاعدتا ایجاد نخواهند شد؛ و اگر به دلیل محیط رشدی نامناسب این ظرفیت ها در ما ایجاد نشوند یا به قدر کافی رشد نکنند، احتمالا امکان تجربه عشق بالغانه را نخواهیم داشت مگر اینکه با کمک رواندرمانی، آسیب و اختلال ایجاد شده در روند رشدی را ترمیم کنیم.
مطالعه بیشتر: