امروزه بسیار شاهد آن هستیم که تعدادی از افراد با اتکا بر ژنتیک و نظریه تکامل، از چند همسری مردان دفاع میکنند و آن را امری طبیعی در نظر میگیرند. آنها ادعا میکنند که چندهمسری ویژگیای است که توسط اجداد ما به ما منتقل شده و اجتناب ناپذیر است. برای روشنتر کردن موضوع خوب است اول به این بپردازم که نظریه تکامل در مورد جقتگیری و انتخاب شریک چه میگوید.
مطابق نظریە تکامل، همـە موجـودات زنـده طـی نسلهای متمادی در جهت سازگاری هرچه بیشـتر بـا محیط، برای بقـا و مانـدگاری تلاش کـرده و تکامـل یافتهاند و به شکل امروزی در آمدهاند. نظریه تکامل بیان میکند اگر کسی که موفق به جفتگیری نشوند، ژنش حذف خواهد شد و هرگز ادامه پیدا نخوهد کرد. همه ما انسانهای امروزی، نوادگان یک سلسله طولانی و ناگسستنی از اجدادی هستیم که در انجام کارهای پیچیده مورد نیاز برای جفتگیری موفق بودهاند.
جفتگیری و چگونگی انتخاب جفت، سالهای سال مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. جفتگیری قلب نظریه تکامل است. نظریه تکامل بیان میکند زنان و مردان استراتژیهای متفاوتی برای جفتگیری دارند.
این نظریه با تأکید بر اصل باروری بیان میکند زنان کسی را به عنوان شریک زندگی خود انتخاب میکنند که موقعیت اجتماعی بالاتر، قدرت بیشتر و دسترسی بهتری به منابع داشته باشد و در حمایت از فرزندان برای بقا موفقتر است. در عین حال، مردان به دنبال زنی اند که به اندازه کافی جوان باشد و بتواند فرزندان زیادی به دنیا آورد. چرا که از این طریق احتمال بقا و انتقال ژنهای آنها افزایش مییابد. بنابراین احتمالاً مردان در انتخاب شریک، جوان بودن و توانایی بارور شدن را در نظر میگیرند و زنان ثروت و موقعیت اجتماعی.
در جوامع قدیم مردان همیشه باید برای جلب توجه یک زن مبارزه میکردند تا بتوانند جفتگیری کنند. زنان نیز مردانی را با جاه طلبی و منابع بالاتر ترجیح میدادند زیرا جاه طلبی نشان میداد که آنها احتمالاً در آینده منابع بیشتری به دست خواهند آورد و از آنها و فرزندانشان بهتر حمایت خواهد کرد. نظریه تکامل بیان میکند، جفت گیری در مسیر تکامل به مردان آموخته است که همیشه باید منابع کافی برای جذب زنها به دست آورند، در غیر این صورت تکثیر نخواهند شد.
شواهد مبتنی بر DNA نیز حاکی از آن است که تنها حدود یک سوم اجداد ما مرد بودهاند. به این صورت که مردانی با موقعیت و منابع بهتر، دارای فرزندانی از چندین زن بودهاند و در مقابل بسیاری از مردان که موقعیت مناسبی نداشتهاند، هرگز از طرف زنان انتخاب نشدهاند، فرزندی نداشتهاند و ژن آنها هرگز انتقال نیافته و حذف شده است. در عین حال ژن اکثر زنان انتقال پیدا کرده است، به غیر از آنهایی که به دلایل بیولوژیکی نتوانستند تولید مثل کنند. بنابراین، بسیاری از افراد ممکن است اجداد مذکر مشابهی اما اجداد مؤنث متفاوتی داشته باشند. به عبارت دیگر، بیشتر زنانی که تا به حال زندگی کردهاند، فرزندانی داشتهاند، اما بسیاری از مردان نه. آشکارا این به این معنی است که چند همسری در میان اجداد ما امری رایج بوده است.
بررسیهای جامعهشناسانه نیز نشان میدهند که تقریباً 85 درصد از جوامع به مردان اجازه میدادند که چندین همسر برگزینند. همسر گرفتن حتی در میان جوامع به شدت برابری طلب همیشه رابطه مثبتی با موقعیت، ثروت یا اصالت خانوادگی داشته و دارد. پس از پیدایش کشاورزی، با رشد جوامع بشری از نظر اندازه، پیچیدگی و نابرابری، چندهمسری مردان نیز تشدید شد و بسیاری ازحاکمان حرمسراهای عظیمی را گردآوری کردند. اما امروزه، با وجود بسیار بیشتر شدن شکاف طبقاتی و توزیع ثروت، ازدواج تک همسری در اکثر کشورهای توسعه یافته هنجار است و از نظر قانونی اجرا میشود.
چگونگی انتخاب جفت در طی مسیر تکامل مسیر پر طول و درازی را طی کرده است و ما شاهد آن هستیم آنچه در گذشته معیاری برای انتخاب جفت بوده است، امروزه دیگر معنایی ندارد. بنابراین نمیتوان یک استراتژی مشخص برای جفتگیری انسانها تعیین کرد و انسانها خلاقیت قابل توجهی در ترکیب استراتژیهای جفت گیری نشان میدهند.
اگر بخواهیم با اتکا بر نظریه تکامل، چند همسری مردان را توجیه کنیم و آن را یک ویژگی ای بدانیم که از اجدادشان به ارث بردهاند، به سادگی میتوان نتیجه گرفت که زنان نیز به محض روبرویی با یک مردی که موقعیت اجتماعی بهتری دارد، باید شریک قبلی خود را رها کند و با فرد جدیدی بروند.
علاوه بر این، اگر بخواهیم از منظر تکاملی به موضوع نگاه کنیم درست است که بر اساس نظریه تکامل داروین، تعدد روابط جنسی احتمال بچهدار شدن یا به عبارت دیگر انتقال ژنها به نسل بعد و حفظ ذخیره ژنتیکی را زیاد افزایش میدهد، اما از سوی دیگر در روابط درازمدت و وفادارانه که نیاز به سرمایه گذاری شخصی بیشتری است و والدین در کنار بچهها میمانند و آنها را بزرگ میکنند، شانس دوام و بقای بچه بیشتر میشود، پس احتمال انتقال ژن نیز افزایش مییابد. بنابراین هر دو استراتژی از نظر تکاملی هدفمند و معنادار به نظر میرسند.
بسیاری از محققان عنوان کردهاند که انسانها ذاتاً نه تکهمسر اند و نه چند همسر. رفتار جنسی هر فرد ترکیبی از ژنتیک، محیط و عوامل فرهنگی و اجتماعی است و نمیتوان چند همسری مردان را با اتکا به ژنتیک و تکامل، به سادگی توجیح کرد. به این ترتیب به نظر میرسد هم زنان و هم مردان ممکن است بر اساس زمینه ژنتیکی خود یک استراتژی جفتیابی را پیگیری کنند، اما به طور کلی چگونگی بروز هر رفتاری به شرایط فرهنگی و اجتماعی و محیطی فرد بستگی دارد. به عبارت دیگر هر دو جنس سعی میکنند تا حد ممکن خود را با شرایط و موقعیت تطبیق دهند.
در واقع میتوان گفت امروزه در دنیای مدرن با بزرگتر و پیچیدهتر جوامع عمل کردن بر اساس آنچه در ژنهایمان تعریف شده، غیرممکن مینماید. اگر مردان بخواهند فقط به دنبال تکثیر ژنهای خود باشند و با رقیبان و موانع زیادی که بر سر این راه وجود دارد بجنگند، قطعاً امنیت جوامع و انسانها به خطر افتاد. بنابراین شرایط اجتماعی و قوانین ایجاب میکنند دست به چنین کاری نزنند. از سوی دیگر در بسیاری از کشورهای توسعه یافته که چند همسری پذیرفتنی نیست، مردان با برگزیدن چندین زن ممکن است موقعیت خود را در اجتماع، محل کار و … در معرض خطر قرار دهند. همچنین مجاز شمردن چندهمسری مردان بیتوجهی به سلامت روانی زنان است، چرا که تحقیقات حاکی از آن است که زنانی که با مردانی ازدواج میکنند که چندهمسری را مجاز میدانند، بیش از زنان دیگر در معرض اختلالات اضطرابی یا افسردگی قرار دارند.
بنابراین همان طور که بالاتر نیز اشاره شد چندهمسری در دنیای امروزه بسیار پیچیدهتر از قبل است و ابعاد بسیار مختلفی را در بر میگیرد، به همین دلیل نمیتوان تنها با اتکا به آنچه از طریق ژن به ارث رسیده است آن را بررسی کرد، و ویژگی های روانی فرد متاثر از فرهنگ و جامعه ای که در آن رشد کرده بسیار حائز اهمیت است.
0 پاسخ
بسیار عالی. به نظر من به دلیل پایین آمدن میانگین توان جنسی و اقتصادی مردان در عصر حاضر، چندهمسری از طرف زنان نیز می تواند از نظر تکاملی مفید باشد. به این ترتیب شانس بقا برای ژن های خوب بیشتری فراهم می شود. در زمان حاضر زنان نیازی به کفالت مردان ندارند و مسئله تک همسری برای زنان فقط به جهت غیرت مردان است. اگر این مسئله حل شود، زنان زیبا و مستعد از نظر جسمی و روحی، ژنهای خود را محدود به یک نفر نمی کنند و مردان را هم از بن بست انتخاب نشدن رها می کنند.
همچنین به این دلیل که زنان زیبا زود انتخاب می شوند و فرصت از دیگران گرفته میشه درحالی که زود انتخاب شدن هیچ ارزش تکاملی ندارد، چندهمسری زنان نیز می تواند راه حلی باشد. و برای اینکه لازم نباشه که زن زندگی قبلی خودشو بهم بزنه برای بهره مند شدن از زندگی دیگر. چندهمسری زنان می تواند فرصتی تکاملی برای زنانی باشد که توانایی نگه داشتن چند زندگی را هم زمان باهم دارند.